گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ترجمه کتاب نفیس (القطره)
جلد اول
بخش چهارم




قطره اي از دریاي کمالات و افتخارات
پرورش یافته دامان وحی و قرآن
و کامل شده علم و شرافت
حضرت امام حسن مجتبی صلوات اللَّه علیه
ص: 432
ص: 433
از حذیفه بن یمان نقل کرده است که گفت : رسول خدا صلی الله علیه وآله « مشارق » 1 - برسی رحمه الله در کتاب / 286
وسلم را دیدم که دست امام حسن مجتبی علیه السلام را گرفته بود و می فرمود :
أیّها النّاس هذا ابن علیّ فاعرفوه، والّذي نفس محمّد بیده إنّه لفی الجنّه، ومحبّه فی الجنّه، ومحبّ محبّیه فی الجنّه.
اي مردم ! این فرزند علیّ بن ابی طالب است ، او را بشناسید ، سوگند به آن کسی که جان محمّد در قبضه قدرت او است ، او
( در بهشت است ، دوستان او و دوستان دوستانش نیز در بهشت خواهند بود .( 1
می گوید : « مجمع البحرین » 2 - طریحی رحمه الله در کتاب / 287
از طریق شیعه و سنّی روایت شده است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و امیرالمؤمنین علیه السلام هر کدام به امام
حسن و امام حسین علیهما السلام می فرمودند :
بأبی أنت واُمّی.( 2) پدر و مادرم فداي شما .
. -1 مشارق الأنوار: 53
. 44/ -2 مجمع البحرین : 1
ص: 434
از زید بن ارقم نقل کرده است که گفت : در مکّه « نوادر المعجزات » 3 - محمّد بن جریر طبري رحمه الله در کتاب / 288
مکرّمه با عدّه اي بودیم و امام حسن مجتبی علیه السلام آنجا حضور داشتند ، از آن حضرت درخواست کردیم که معجزه اي
به ما نشان دهد که آن را در شهر کوفه براي دوستان خود نقل کنیم ، وقتی چنین گفتیم دیدم امام حسن علیه السلام کلماتی
فرمود .
ناگهان خانه کعبه بالا رفت تا اینکه در هوا قرار گرفت ، اهل مکّه در آن هنگام از این جریان غافل و به کار خود مشغول
بودند ، آنها که شاهد قضیّه بودند بعضی گفتند : این سحر است ، و بعضی گفتند : این کار عجیب و خارق العاده است ، عدّه
( زیادي از زیر آن خانه عبور کردند و آن در هوا معلّق بود ، سپس امام علیه السلام آن را به جاي خود برگردانید .( 1
از حمید بن علی بجلی نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه « فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام » 4 - در کتاب / 289
وآله وسلم فرمود :
هنگامی که اهل بهشت به طرف بهشت رانده می شوند ، بهشت عرض می کند :
یا ربّ ألیس قد وعدتنی أن تزیّننی برکنین؟
خداوندا ! آیا به من وعده ندادي که مرا به دو پایه اساسی زینت بخشی ؟
ندا رسد : ألیس قد زیّنتک بالحسن والحسین علیهما السلام؟
آیا تو را به حسن و حسین علیهما السلام زینت ندادم ؟
( بهشت با شنیدن آن به خود ناز کند همانطور که عروس ناز می کند .( 2
5 - محمّد بن جریر طبري رحمه الله از جابر نقل می کند که گفت : / 290
امام حسن مجتبی علیه السلام را دیدم که در هوا بالا رفت و در آسمان ناپدید گردید ، و سه روز در آنجا ماند ، و بعد از آنکه
فرود آمد آرامش و وقار
. 238 ح 21 / -1 نوادر المعجزات: 104 ح 10 ، دلائل الإمامه: 169 ح 15 ، مدینه المعاجز: 4
276 و 293 و 304 (با کمی اختلاف). / -2 بحار الأنوار : 43
ص: 435
خاصّی یافته بود و فرمود :
بروح آبائی نلتُ ما نلتُ .
( به روح پدرانم قسم به آنچه خواستم دست یافتم .( 1
مؤلّف رحمه الله گوید : اگر گفته شود : چگونه ممکن است کسی با جسم خود بالا رود و در حدیث سوّم چگونه ممکن است
خانه کعبه بالا رود؟
در پاسخ می گوئیم : جواب این اشکال در حدیث 27 از بخش اوّل ذکر شد ، به آنجا مراجعه کنید .
از ابن جریر نقل می کند که گفت : به امام حسن مجتبی « مدینه المعاجز » 6 - سیّد هاشم بحرانی قدس سره در کتاب / 291
علیه السلام عرض کردم : به من معجزه ویژه اي نشان دهید تا من آن را براي دیگران نقل کنم .
چون این درخواست را نمودم امام علیه السلام را دیدم که از جایگاه نماز خود به درون زمین رفت و ناپدید گردید سپس
برگشت در حالی که ماهی بزرگی به همراه داشت و فرمود :
جئتک به من البحور السبع .
آن را از دریاهاي هفتگانه آورده ام .
( ابن جریر می گوید : ماهی را از امام علیه السلام گرفتم و با خود بردم و جمعی از دوستان را با آن طعام دادم .( 2
7 - محمّد بن جریر طبري رحمه الله از محمّد بن حجاره نقل می کند که گفت : / 292
امام حسن مجتبی علیه السلام را دیدم در حالی که عدّه اي آهو از کنار او می گذشتند. امام علیه السلام آنها را صدا زد ،
همگی جواب دادند و در مقابل او
. 233 ح 13 / -1 نوادر المعجزات: 100 ح 3، دلائل الامامه: 166 ح 7، مدینه المعاجز: 4
. 237 ح 20 / -2 مدینه المعاجز: 4
ص: 436
حاضر شدند .
عرض کردیم : اي فرزند رسول خدا ! اینها حیوانات وحشی هستند ، معجزه اي آسمانی به ما نشان بده .
امام علیه السلام به آسمان نگاه کرد ، گویا درهاي آن باز شد ، نوري فرود آمد و همه خانه هاي مدینه را احاطه کرد ، آنگاه
خانه ها شروع به لرزیدن کرد که نزدیک بود خراب شود .
عرض کردیم : اي فرزند رسول خدا ! آن را برگردان .
امام علیه السلام فرمود : نحن الأوّلون والآخرون، ونحن الآمرون، ونحن النور، ننوّر الروحانیّین، ننوّر بنور اللَّه ونروّح برَوحه، فینا
مسکنه وإلینا معدنه، الآخر منّا کالأوّل، والأوّل منّا کالآخر.
ما اوّل هستیم که آفرینش با ما آغاز شده ، و ما آخر هستیم که هستی با ما پایان می پذیرد ، و ما فرمانروایانی هستیم که امر ما
را همه موجودات تکویناً اطاعت می کنند ، ما نوري هستیم که فرشتگان را روشنی می بخشیم، به نور خداوند آنها را منوّر و به
بشارت الهی آنها را مسرور می گردانیم ، جایگاه نور خداوندي در ما و معدن آن به سوي ما است . اوّل ما مانند آخر ما ، و
(2) .( آخر ما همانند اوّل ما است( 1
8 - و نیز طبري رحمه الله از سعد بن منقذ نقل کرده است که گفت : / 293
امام حسن مجتبی علیه السلام را در مکّه دیدم که کلماتی بر زبان جاري کرد و خانه کعبه را بالا برد - یا آن را از جاي خود به
جاي دیگر منتقل کرد - و از مشاهده آن تعجّب کردیم .
-1 یعنی امامانی که قبل از ما آمده اند از نظر علم و قدرت و سایر صفات مانند آنهائی هستند که بعد از ما می آیند ، و
بالعکس . و شاید بتوان عبارت را اینگونه معنی کرد که : ما از نظر علم و قدرت و سایر صفات در آخر عمر همانند هنگام
ولادت ، و نیز در هنگام ولادت علم و قدرت ما همانند آخر عمر ما است .
. 236 ح 19 / -2 نوادر المعجزات: 103 ح 8 ، دلائل الامامه: 168 ح 13 ، مدینه المعاجز: 4
ص: 437
این معجزه را براي دیگران نقل می کردیم و ما را تصدیق نمی کردند تا اینکه آن حضرت را در مسجد اعظم شهر کوفه
ملاقات کردیم و در محضر آن بزرگوار عرض کردیم : اي فرزند رسول خدا ! آیا شما چنین و چنان نکردید ؟
فرمود : لو شئت لحوّلت مسجدکم إلی فم بقّه( 1) وهو ملتقی النهرین: نهر الفرات ونهر الأعلی .
اگر بخواهم همین مسجد شما را به محلّ برخورد دو نهر یعنی نهر فرات و نهر اعلی منتقل می کنم .
وقتی امام علیه السلام چنین فرمود ، از او درخواست کردیم که این کار را انجام دهد و او انجام داد و سپس آن را به جاي
( خود برگردانید ، و ما بعد از آن معجزات آن حضرت را در کوفه تصدیق می کردیم .( 2
امالی » و « امالی ابن شریح » ، « فضائل سمعانی » ، « شرف المصطفی » ، « فضائل احمد » ، « جامع ترمذي » 9 - در کتاب هاي / 294
نقل شده است : « إبانه بن بطّه
پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم دست امام حسن و امام حسین علیهما السلام را گرفت و فرمود :
( من أحبّنی وأحبّ هذین وأباهما واُمّهما کان معی فی درجتی فی الجنّه یوم القیامه .( 3
هر کس مرا و این دو فرزند و پدر و مادر این دو را دوست داشته باشد فرداي قیامت در بهشت با من و در درجه من است .
این حدیث را به نظم درآورده و گفته است : « نظم الأخبار » ابوالحسین در کتاب
-1 بقّه ؛ مدینه علی شاطی ء الفرات .
. 238 ح 22 / -2 نوادر المعجزات: 104 ح 11 ، دلائل الامامه: 169 ح 16 ، مدینه المعاجز: 4
77 ، شرف المصطفی : 267 باب 27 )طبع فارسی(، العمده : 395 ، میزان / 641 ح 3733 ، مسند احمد: 1 / -3 جامع الترمذي: 5
.175/ 297 ، الإحقاق: 9 / 270 ، تهذیب التهذیب: 2 / 117 ، تهذیب الکمال: 2 / الإعتدال: 3
ص: 438
أخذ النبیّ ید الحسین وصِنوه*** یوماً وقال وصحبُه فی مجمع
( من ودّنی یا قوم أو هذین أو*** أبویهما فالخلد مسکنه معی( 1
پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم روزي دست حسین و برادرش را گرفت و در حالیکه در جمعی از یارانش بود فرمود :
اي مردم ! هر کس مرا و این دو را و پدر و مادرشان را دوست داشته باشد بهشت جایگاه او است ، و او در بهشت با من است .
10 - روایت شده است که آن حضرت علیه السلام در مجلس رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم حاضر می گشت در / 295
حالی که هفت سال بیشتر از سنّ شریف او نگذشته بود ، وحی الهی را از لب هاي مبارك پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله
وسلم می شنید و آن را حفظ می کرد ، و وقتی به خانه برمی گشت آنچه را حفظ کرده بود براي مادرش صدّیقه کبري علیها
السلام بازگو می کرد . و هرگاه علی علیه السلام نزد حضرت زهرا علیها السلام می آمد کلمات تازه اي از قرآن و وحی را از
او می شنید ، از آن حضرت سئوال می فرمود که : اینها را از کجا نقل می کنی ؟
عرض می کرد : از فرزندت حسن علیه السلام .
روزي علی علیه السلام در خانه پنهان گشت تا اینکه امام حسن علیه السلام وارد خانه شد ، و می خواست کلمات نورانی وحی
الهی را که شنیده بود بازگو کند ولی نتوانست مثل گذشته صحبت کند ، بلکه به لرزه افتاد و کلماتش درهم شد .
مادرش حضرت زهرا علیها السلام تعجّب کرد ، امام حسن علیه السلام عرض کرد :
لاتعجبین یا اُمّاه، فإنّ کبیراً یسمعنی واستماعه قد أوقفنی .
اي مادر ! تعجّب نکن ، گویا امروز شخص بزرگی به گفتار من گوش می دهد و شنیدن او مرا از تکلّم باز داشته است .
.611/ 382 ، سفینه البحار: 1 / -1 مناقب ابن شهراشوب: 3
ص: 439
آنگاه علی علیه السلام از محلّ خود خارج شد ، و فرزند دلبندش را بوسید .
و در روایت دیگري نقل شده است که فرمود :
یا اُمّاه قلّ بیانی وکلّ لسانی، لعلّ سیّداً یرعانی.
( اي مادر ! بیانم نارسا و زبانم ناتوان گردیده است گویا آقاي بزرگواري مراقب من است .( 1
از امام صادق علیه السلام و آن حضرت از پدر بزرگوارش « معانی الأخبار » 11 - شیخ صدوق قدس سره در کتاب / 296
روایت کرده است که :
جبرئیل نام مبارك امام حسن مجتبی علیه السلام را در حالیکه میان پارچه اي ابریشمی از پارچه هاي بهشتی بود به رسول خدا
( صلی الله علیه وآله وسلم هدیه کرد ، و نام حسین برگرفته از نام حسن است .( 2
و از روایت عروه بارقی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ظاهر می شود که حسن و حسین اسم دو درخت در بهشتند که
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در شب معراج از میوه آن دو درخت خورده اند .
و حکایت شده است که خداوند تبارك و تعالی این دو اسم را از مردم پنهان کرد تا آنکه دو فرزند فاطمه علیهم السلام به آن
( نامگذاري شوند .( 3
می گوید : امام حسن علیه السلام چنین بود که هرگاه وضو می گرفت بندهاي « مناقب » 12 - ابن شهراشوب در کتاب / 297
بدنش می لرزید ، و رنگ مبارکش زرد می شد ، وقتی علّتش را از آن حضرت سئوال کردند ، فرمود :
حقّ علی کلّ من وقف بین یدي ربّ العرش أن یصفرّ لونه وترتعد مفاصله .
. 338 ذیل ح 11 ، معالی السبطین: 9 / 8 ، بحار الأنوار : 43 / -1 مناقب ابن شهراشوب: 4
. 241 ح 11 / 139 ح 9، بحار الأنوار : 43 / -2 معانی الأخبار: 55 ح 8 ، علل الشرائع: 1
488 ، منتخب طریحی : 351 . و ظاهراً مؤلّف / 158 ، الإحقاق: 10 / 314 ضمن ح 73 ، تهذیب الأسماء: 1 / -3 بحار الأنوار: 43
نقل کرده است . «601/ سفینه البحار: 1 » رحمه الله این حدیث را از
ص: 440
سزاوار است هر کس که در پیشگاه الهی حضور پیدا می کند لرزه بر اندامش افتد ، و رنگش زرد گردد .
و هنگامی که کنار در مسجد می رسید سر خود را به سوي آسمان بلند می کرد و می گفت :
( إلهی ضَیْفُکَ بِبابِکَ ، یا مُحسنُ قَدْ أَتاكَ الْمُسی ءُ ، فَتَجاوَز عَن قَبیح ما عِندي بِجَمیلِ ما عِنْدَك یا کریم .( 1
پروردگارا ! میهمان تو درِ خانه ات ایستاده است ، اي نیکوکار بنده گنهکاري نزد تو آمده است ، به خوبی هاي خودت از
بدیها و زشتیهاي من درگذر ، اي بزرگوار بخشنده .
می گوید : امام حسن علیه السلام هنگامی که عازم سفر حجّ می شد پیاده « امالی » 13 - شیخ صدوق رحمه الله در کتاب / 298
و گاهی با پاي برهنه می رفت ، هنگامی که یاد مرگ می کرد اشک می ریخت ، و وقتی به یاد قبر می افتاد ، یا بیرون آمدن
از قبر و صحراي محشر و یا گذشتن از صراط را به خاطر می آورد ؛ گریه می کرد ، و چون از صحنه حضور در پیشگاه الهی و
بررسی اعمال یاد می کرد فریادي می کشید و بیهوش می گشت .
و چون به نماز می ایستاد در پیشگاه پروردگار لرزه بر اندامش و بندهاي بدنش می افتاد .
و هنگامی که یاد بهشت و دوزخ می کرد آشفته و پریشان می شد و مانند مار گزیده به خود می پیچید ، از خداوند
( درخواست بهشت می نمود ، و از آتش دوزخ به او پناه می برد .( 2
و روایت شده است که تمام اموال خود را دو بار - و طبق روایتی سه
. 339 ح 13 / 354 ح 4 ، بحار الأنوار : 43 / 14 ، المستدرك : 1 / -1 مناقب ابن شهراشوب : 4
. 53 ح 1، معالی السبطین: 12 / 331 ح 1، حلیه الأبرار: 3 / -2 امالی صدوق: 224 ح 10 مجلس 33 ، بحارالأنوار: 43
ص: 441
( مرتبه - بین فقرا تقسیم کرد ، و بیست و پنج مرتبه پیاده به حجّ رفت .( 1
14 - وب ا ر ف ع ج د مّ ح م ن ب ر ی ر ج ي ر ب ط ه م ح ر لله ا ز ا م ی ه ا رب ا ن ب د ع س ل ق ن ه د ر ک ت س ا ه ک ت ف گ : ز ا د مّ ح م ن ب ق ا ح س ا م د ی ن ش / 299:
امام حسن و امام حسین علیهما السلام دو کودك بودند و بازي می کردند ، در همان حال امام حسن علیه السلام را دیدم که
( درخت خرمائی را صدا زد ، و آن درخت فوراً به طرف او به راه افتاد همانطور که فرزندي به طرف پدرش می شتابد .( 2
15 - و نیز طبري قدس سره از قبیصه بن إیاس نقل کرده است که گفت : / 300
با امام حسن مجتبی علیه السلام همسفر بودم و به طرف شام می رفتم ، آن حضرت روزه بود و جز مرکبی که داشت هیچ زاد و
توشه اي با خود برنداشته بود ، همینکه سرخی نور خورشید ناپدید شد و وقت فریضه فرا رسید ، نماز را بپا داشت ، پس گویا
درهاي آسمان گشوده شد و چراغهائی آویزان گردید ، فرشتگانی فرود آمدند و با خود ظرفهاي غذا و میوه و نیز طشت ها و
آفتابه هاي آب را بر زمین نهادند ، سفره گسترانیده شد و ما هفتاد نفر بودیم ، از سرد و گرم آن سفره خوردیم ، امام علیه
( السلام و ما همگی سیر شدیم ، دو مرتبه بدون اینکه چیزي کم شده باشد آنها را برگردانیدند .( 3
16 - طبري قدس سره از حضرت جواد الأئمّه علیه السلام نقل کرده است که فرمود : / 301
امیرالمؤمنین علیه السلام به همراه فرزندش امام مجتبی علیه السلام و سلمان وارد مسجد شدند و نشستند ، مردم در اطراف آن
حضرت جمع شدند ، ناگاه مردي با شکل و شمایل نیکو و ظاهري آراسته وارد شد و بر آن حضرت
339 ضمن ح 13 به نقل از مناقب که قبلًا ذکر شد . / -1 بحار الأنوار: 43
. 231 ح 10 / -2 نوادر المعجزات: 100 ح 1، دلائل الإمامه: 164 ح 4، مدینه المعاجز: 4
. 235 ح 16 / -3 نوادر المعجزات: 102 ح 6، دلائل الإمامه: 167 ح 10 ، مدینه المعاجز: 4
ص: 442
سلام کرد و نشست .
سپس عرض کرد : اي امیر مؤمنان ! از شما سه پرسش می کنم ، اگر آنها را جواب گفتی می دانم که مردم گناه نابخشودنی و
بزرگی را مرتکب شده اند و خود را در دنیا و آخرت به هلاکت افکنده اند که دیگري را برگزیده اند ، و اگر جواب نگفتی و
پاسخ مناسب به سئوالات من ندادي می دانم که تو و آنها یکسان هستی .
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : از آنچه دلت می خواهد سئوال کن ، عرض کرد :
أخبرنی عن الرجل إذا نام أین تذهب روحه؟ وعن الرجل کیف یذکر وینسی؟ وعن الرجل کیف یشبه ولده الأعمام والأخوال؟
به من خبر بده که آدمی هنگام خواب روح او کجا می رود ؟ و چگونه انسان مطلبی را به خاطر می آورد و چگونه فراموش
می نماید ، و چگونه می شود که فرزند گاهی شبیه عموها و دائی هاي خود می شود .
امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی آن شخص سئوالاتش تمام شد به فرزندش امام حسن علیه السلام رو کرد و فرمود :
اي ابو محمّد ! تو پاسخ سئوالات این شخص را بگو .
امام حسن علیه السلام فرمود : امّا سئوال اوّل که گفتی : وقتی شخص می خوابد روح او کجا می رود ؟ پاسخش اینستکه :
روح او به باد ، و باد به هوا آویخته می گردد تا وقتی که آن شخص خود را براي بیدار شدن حرکت دهد ، پس اگر خداوند
تبارك و تعالی به برگشتن روح براي صاحب آن اجازه دهد ، آن روح باد را و باد هوا را به سوي خود می کشد ، در نتیجه
روح برمی گردد و در بدن صاحبش جاي می گیرد ، و اگر خداوند تبارك و تعالی به برگشت روح اجازه ندهد قضیّه
برعکس می شود یعنی هوا باد را و باد آن روح را به سوي خود می کشد و تا هنگام خارج شدن از قبر به بدن صاحبش برنمی
گردد .
و امّا سئوال دوّم نسبت به یادآوري و فراموشی ، جوابش اینستکه :
دل آدمی در میان ظرفی است و بر روي آن روپوشی قرار گرفته است ، اگر وقتی می خواهد مطلبی را بیاد آورد صلوات
کاملی بر محمّد و آل
ص: 443
محمّد علیهم السلام بفرستد ، پرده از روي آن ظرف کنار می رود ، قلب گشوده و به تعبیري روشن می شود و آن شخص
آنچه را فراموش کرده بیاد می آورد ، و اگر صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام نفرستد یا صلوات را ناقص یعنی بدون
بگوید روپوش از روي آن کنار نمی رود ، در نتیجه قلب همان گونه تاریک می ماند و فراموشی او برطرف « آل محمّد » ذکر
نمی شود .
و امّا سئوال سوّم که از شباهت فرزند به عموها و دائی ها پرسیدي پاسخش اینستکه :
وقتی شخصی با همسرش همبستر می شود اگر قلب او آرام و رگهایش داراي آرامش و بدن دچار لرزه و اضطراب نباشد آن
نطفه داخل خود رحم قرار می گیرد و فرزند شبیه پدر و مادرش به دنیا می آید ، ولی اگر برخلاف آن شخص از آرامش قلب
و رگها برخوردار نباشد و بدنش بخاطر ترس و وحشت و یا عارضه دیگر دچار لرزه و اضطراب باشد نطفه لرزش پیدا می کند
و بر بعضی از رگها قرار می گیرد ؛ اگر بر رگی از رگهاي عموها قرار گرفت فرزند شبیه عموهایش می شود و اگر بر رگی از
رگهاي دائی ها قرار گرفت فرزند شبیه دائی هایش می شود .
شخص سئوال کننده بعد از آنکه پاسخ سئوالهاي خود را شنید عرض کرد :
شهادت می دهم که خدائی جز خداوند یکتا نیست و همواره به آن گواهی می دهم ، و شهادت می دهم که محمّد صلی الله
علیه وآله وسلم فرستاده او است ، و پیوسته به آن گواهی می دهم .
بعد اشاره به امیرالمؤمنین علیه السلام نمود و عرض کرد : و شهادت می دهم که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بعد از
خودش به تو وصیّت کرده و تو جانشین او هستی و براهین او یعنی دلایل روشن او را آشکار می کنی ، سپس اشاره به امام
حسن علیه السلام نمود و عرض کرد :
و شهادت می دهم که تو بعد از پدرت وصی و جانشین او هستی ، و همان حجّت ها و دلایل او را برپا می داري ، و سپس
عرض کرد :
و شهادت می دهم که حسین بن علی فرزند رشیدت بعد از برادرش حجّت الهی است و براي مردم دلیل و برهان ارائه می دهد
، و شهادت
ص: 444
می دهم که علیّ بن الحسین برپا دارنده امر حسین است یعنی بعد از او پرچم هدایت را به دوش دارد .
و شهادت می دهم که محمّد بن علی برپادارنده امر علیّ بن الحسین است و ادامه دهنده راه او است .
و شهادت می دهم که جعفر بن محمّد برپادارنده امر محمّد بن علی و فرمانرواي بعد از او است .
و شهادت می دهم که موسی بن جعفر برپادارنده امر جعفر بن محمّد و اختیاردار امور بعد از او است .
و شهادت می دهم که علیّ بن موسی برپادارنده امر موسی بن جعفر و رهبر مردمان بعد از او است .
و شهادت می دهم که محمّد بن علی برپادارنده امر علیّ بن موسی و پیشواي جن و انس بعد از او است .
و شهادت می دهم که علیّ بن محمّد برپادارنده امر محمّد بن علی و زمامدار امور بعد از او است .
و شهادت می دهم که حسن بن علی برپادارنده امر علیّ بن محمّد و هدایتگر شیعیان بعد از او است .
وأشهد أنّ رجلًا من ولد الحسن بن علیّ لایسمّی ولایکنّی حتّی یظهر أمره فیملأها قسطاً وعدلًا کما ملئت جوراً،
و شهادت می دهم که آخرین امام مردي از فرزندان حسن بن علی است ، نام اصلی او و کنیه اش را نباید گفت تا آنکه ظهور
کند و جهان را پر از عدل و داد نماید همان طور که از ظلم و ستم پر شده باشد .
و بعد از آن عرض کرد : درود و رحمت و برکات الهی بر تو باد اي امیر مؤمنان و از جا برخاست و رفت .
امیرالمؤمنین علیه السلام به امام مجتبی علیه السلام فرمود : اي ابو محمّد ! به دنبال این شخص برو و ببین کجا می رود ؟
امام حسن علیه السلام به دنبال او از مسجد خارج شد ، و وقتی برگشت به امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کرد : همینکه پاي
خود را از مسجد بیرون
ص: 445
گذاشت نفهمیدم چه شد و به کجا رفت .
فرمود : اي ابو محمّد ! آیا او را شناختی ؟
عرض کرد : خدا و رسولش و امیر مؤمنان داناترند .
( علی علیه السلام فرمود : او خضر علیه السلام بود .( 1
یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّه وَآمِنُوا بِرَسُولِه یُؤْتِکُم کِفْلَیْن مِن رَحْمَته وَیَجْعَل » در تفسیر آیه شریفه « مناقب » 17 - در کتاب / 302
اي کسانی که ایمان آورده اید ، تقوا پیشه کنید و به رسول خدا و فرستاده اش یعنی محمّد مصطفی » (2)« لَکم نُوراً تَمْشُون بِه
صلی الله علیه وآله وسلم ایمان آورید تا به شما دو نصیب از رحمت خود عطا فرماید و نوري قرار دهد که با روشنائی آن راه
از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود : ، « بهشت را بپیمائید
الکفلین : الحسن والحسین علیهما السلام والنور علیّ علیه السلام.
در این آیه حسن و حسین علیهما السلام و مقصود از نور وجود مبارك امیرالمؤمنین علی علیه السلام است « کفلین » مراد از
(3).
4) که خداوند تبارك و تعالی به دو )« وَطُورِ سینین × وَالتین وَالزیْتُون » 18 - و در همان کتاب در ذیل این دو آیه شریفه / 303
میوه معروف انجیر و زیتون و نیز به طور سینا قسم یاد کرده است ، از حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام نقل کرده است
که فرمود :
414/ 65 ح 35 ، بحار الأنوار: 36 / -1 دلائل الإمامه: 174 ح 26 ، المحاسن: 274 ح 199 ، کمال الدین: 313 ، عیون الأخبار: 1
291 . مؤلّف رحمه الله این حدیث را مختصر ذکر کرده بود ، و ما آن را از / 33 ح 1، إرشاد القلوب: 2 / ح 1، حلیه الأبرار: 3
مصدر به طور کامل نقل کردیم .
. -2 سوره حدید ، آیه 28
380 ، فرات رحمه الله آن را در تفسیر خود : 468 ح 2 از ابن عبّاس نقل کرده است ، و مجلسی / -3 مناقب ابن شهراشوب: 3
307 ح 70 به نقل از آن کتاب آورده است ، و نیز سیّد شرف الدین رحمه الله / 317 ح 26 ، و 43 / رحمه الله در بحار الأنوار : 23
669 ح 28 از جابر بن عبداللَّه از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم روایت کرده است ، و سیّد / در کتاب تأویل الآیات: 2
300 ح 6 از آن کتاب نقل کرده است . / هاشم بحرانی رحمه الله آن را در تفسیر برهان : 4
. -4 سوره تین ، آیه 1 و 2
ص: 446
التین والزیتون، الحسن والحسین علیهما السلام وطور سینین علیّ علیه السلام والبلد الأمین محمّد صلی الله علیه وآله وسلم.
امیرالمؤمنین علیه السلام و « طور سینین » در آیه شریفه امام حسن و امام حسین علیهما السلام و مراد از « تین و زیتون » مراد از
( یعنی شهر امن و امان ، وجود مقدّس رسول خدا حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم است .( 1 « بلد أمین » مقصود از
از ابن عبّاس روایت کرده است که گفت : « بحار الأنوار » 19 - علّامه مجلسی رحمه الله در کتاب شریف / 304
روزي در خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نشسته بودم و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام
حضور داشتند که ناگاه جبرئیل فرود آمد و با خود سیبی آورده و آن را به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم هدیه کرد ،
پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم آن را پذیرفت و به امیرالمؤمنین علیه السلام هدیه کرد ، علی علیه السلام آن را پذیرفت و
بوسید و به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم برگردانید ، پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم سیب را گرفت و به امام
حسن علیه السلام هدیه کرد ، امام مجتبی علیه السلام آن را پذیرفته و بوسید و به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم
برگردانید ، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم سیب را همان گونه به امام حسین و حضرت زهرا علیهما السلام هدیه کرد و
آنها بعد از بوسیدن آن برگردانیدند ، و براي آخرین بار به دست علیّ بن ابی طالب علیه السلام دادند ، وقتی امیرالمؤمنین علیه
السلام خواست آن را برگرداند ، از دست مبارکش به روي زمین افتاد و دو نیم گردید ، پس نوري از آن درخشید که تا
آسمان را روشن کرد ، و دیدیم که دو سطر به قلم قدرت پروردگار بر آن نوشته شده است :
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
تحیّه من اللَّه إلی محمّد المصطفی وعلیّ المرتضی وفاطمه الزهراء والحسن والحسین سبطی رسول اللَّه، وأمان لمحبّیهما یوم
477 ح 4 ، و آن را در / 291 ح 54 ، تفسیر برهان : 4 / 105 ح 15 و 43 / 394 سطر 1، بحارالأنوار: 24 / -1 مناقب ابن شهراشوب: 3
814 ح 4 (با کمی اختلاف) از حضرت رضا علیه السلام نقل کرده است . / کتاب تأویل الآیات : 2
ص: 447
( القیامه من النار.( 1
بنام خداوند بخشنده مهربان ، این هدیه اي است از طرف پروردگار به رسولش محمّد مصطفی ، علی، فاطمه و دو سبط پیغمبر
یعنی امام حسن و امام حسین ، و امان نامه اي براي دوستان ایشان از آتش قیامت است .
20 - و نیز در همان کتاب روایت شده است که : امام حسن و امام حسین علیهما السلام هر کدام خطّی نوشته بودند ، / 305
امام حسن علیه السلام به برادرش فرمود :
خط من زیباتر از خطّ تو است .
امام حسین علیه السلام فرمود : اینطور نیست بلکه خطّ من زیباتر است ، هر دو به مادر خود حضرت فاطمه علیها السلام عرض
کردند : شما بین ما دو نفر داوري کنید .
حضرت زهرا علیها السلام دوست نداشت یکی از آن دو آزرده خاطر شوند لذا فرمود : از پدرتان علی علیه السلام سئوال کنید
، وقتی از آن حضرت درخواست کردند او هم مایل نبود یکی از آن دو عزیز اذیّت شوند به همین خاطر فرمود : از جدّ خود
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم سئوال کنید .
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : من بین شما قضاوت و داوري نمی کنم تا از جبرئیل سئوال کنم ، وقتی جبرئیل
آمد او هم عرض کرد : من داوري نمی کنم تا اسرافیل داوري کند ، و اسرافیل عرض کرد : من حکم نمی کنم ولی از
خداوند متعال درخواست می کنم تا او قضاوت کند .
وقتی از درگاه الهی مسألت نمود ، فرمود : من هم داوري نمی کنم ولی مادرشان حضرت زهرا علیها السلام باید داوري کند .
فاطمه علیها السلام عرض کرد : پروردگارا ! فرمان تو را اطاعت کرده و داوري می کنم .
حضرت زهرا علیها السلام گردن بندي داشت به دو نور چشمانش فرمود : من مرواریدهاي این گردن بند را بین شما روي
زمین می ریزم ، هر کدام از
. 307 ح 72 ، مائه منقبه: 26 منقبت 8 ، غایه المرام: 659 / -1 بحار الأنوار: 43
ص: 448
شما تعداد بیشتري برداشت خطّ او زیباتر است ، آنگاه گردن بند را باز کرد و روي زمین ریخت ، جبرئیل در این هنگام کنار
عرش الهی بود ، خداوند تبارك و تعالی به او فرمان داد فوراً به زمین فرود آمده و آن مرواریدها را بین آن دو نصف کن تا
هیچکدام از آنها آزرده نشوند .
ففعل ذلک جبرئیل إکراماً لهما وتعظیماً.
( جبرئیل هم به خاطر احترام و بزرگداشت آنها این کار را فوراً انجام داد .( 1
19 (با کمی اختلاف) / 309 سطر 5 ، و سیّد نعمت اللَّه جزایري این حدیث را در کتاب الأنوار النعمانیّه : 1 / -1 بحار الأنوار : 43
نقل کرده است .
ص: 449
بخش